گفت استادشون که منبع معتبری هستند و تاریخ اسلام فول اند و فلسفه رو نزد آقای جوادی آمُلی خوندند و حوزه رو هم خوندند گفتن گه:

در تاریخ اومده اولین فردی که گفت زنها بشینن توی خونه و بیرون نروند ابوبکر بوده که گفته: کدوم بی غیرتی اجازه داده زنش از خونه بیاد بیرون؟

بنظر من: اولین فردی که گفته زن ها نیان بیرون خدا بوده در قرآن سوره احزاب که گفته:

و قرن فی بیوتکنّ

س: خب این آیات راجع به زن های پیامبر هستش نه همه ی زن ها!

فعلا اینو شنیدم که: در هرجا از قرآن که پیامبر ص اومدند و فرموند مردم! این آیه مخصوصی فلانی است ما هم می گوییم این آیه مخصوص فلانی است. ولی اگر پیامبر چیزی در این مورد نگفته باشند تعمیم پیدا می کنه به همه.

مثالش هم آیه تطهیر است که پیامبر هی می اومدند در خونه حضرت فاطمه س و آیه تطهیر رو می خوندند تا بفهمونن این آیه در حق اینها نازل شده. یا اینکه آیاتی که در باهر خود پیامبر نازل شده بود رو پیامبر ص می فرمودند که مردم این آیه در حق من نازل شده!

تصمیم بر این بود که این بخش اختصاص پیدا کنه   به جواب بحث ها و سوالات بنده و م.س عزیز که _که تقریبا در برخی مسائل نظر   اساتیدمان مخالف در می آید_ ایشون به دلایل غیر قانع کننده ی خودشون امتناع ورزیدند    و ترجیح دادند فقط پاسخ های اساتید دانشگاهشان که به قول خودش منابع معتبر هستند را    بشنود و نظر مخالفی را نشنود.(م.س لطفا اگه مقصودتو اشتباه نوشتم درستش رو بگو که    سوء تفاهم نشه)البته امیدوارم حداقل بیایی و مطالب را  بخوانی.

زین پس این بخش اختصاص پیدا می کند به سوالات و شبهاتی که از دین دارم و هر کدام را در پست ای جداگانه می نویسم.

دنبال پاسخ شان می روم؛ سوال  می کنم و یا در کتاب و نت می خوانم و می نویسم.

و حتما منتظر نظرات مخالفان و موافقان هستم و آنها را نیز زیر مطلبم درج می کنم.

امیدوارم راه کار درستی باشه برای دیدن پاسخ های مختلف و دیدگاههای متفاوت در مسائل مختلف.

تا هم برای خودم و هم برخی این ذهنیت که عقیده درست عقیده من و اطرافیان و دوستانم است و حرفهایی از این قبیل دیگر جایگاهی نداشته باشد.

و البته تاکید می کنم مخاطب اصصصصلی و به خصوص این مطالب خودم و خودم و خودم هستم.

من دنبال ارشاد یا هدایت هیچ فرد حقیقی و حقوقی نیستم. و فقط می خواهم خودم چیزی یاد بگیرم.هروقت به مصداقی از عالم که در احادیث آمده تبدیل شدم حتما خود به خود باعث هدایت خواهم شد.

لکن فی الحال که عالم نشده ام دلیلی نمیبینم دغدغه هدایت دیگران را داشته باشم.

* قال الصادق علیه السلام: راجع به قول خدای عز وجل(تنها بندگان دانشمند خدا از او ترس دارند) فرمودند: مراد به داشمندان کسی است که کردارش، گفتارش را تصدیق کند و کسی که چنین نباشد عالم نیست!

م: اصول کافی-ج1- باب صفات عالم