مدرسه---
به معلم ورزش گفتند دو نفر از کلاس را به من تحویل دهند تا برای جشن روز ازدواج حضرت زهرا س سن را تزئین کنیم.
رفتم داخل کلاس شان.
فردا عروسیه و می خواهیم سفره عقد بچینیم و دو نفر با سلیقه لازم داریم.
اکثرا دست هایشان را بالا گرفتند.
در بین آنها هم برخی بلند می گفتند: من هم رقصم خوبه ها!
---حوزه
استاد داشت راجع به حروف مستعلیه توضیح می داد و معنای کلمه ی استعلاء
در همین بین هم گفت: چرا به ما خانم ها می گن می رید بیرون مشکی بپوشید؟ چون؟ مشکی رنگِ؟
خنده روی کلاسمان بلند گفت: رنگ عشقه!
و کلاس نیز به هوا پرتاب شد...