نشسته بود کنار حوض.جلبک های کف حوض رو می بینی؟
دیدی بارون که می یاد دور هر قطره ای که می افته تو آب دایره تشکیل می شه؟
دیدی سبزه های تو باقچه رو؟
عشقه های رو دیوار رو؟کلاغ های مزاحم رو؟...
هوی رو دیدی؟
هوی
رو دیدی؟
هوی که می یاد گرد باد می شه؛ همه چی می ریزه به هم...
جای همه چی خااااک می یاد...
تو چشماتم خاک پـــــــــــــــــــُر می شه.
حتی تو دلت!
خـــــــــــــــــــــــــــــــآآآآآآآآآآآک...
هوی
دیدنی نیست!
خدایا!
از هوی
پناهمون بده!