جناب م م م! بنده دو تا حرف زدم که شما اولا هر دو تا حرف رو بد فهميديد ثانيا با هم قاطيشون کرده نتيجه اشتباه گرفتيد!!!

حرف اول : گفتم حوزه پر از بدعته

حرف دوم: گفتم عالمي پيدا نکردم که شرح حديث بگه ـ بدون تاويل و تفسير به راي و ... ـ

در حرف اولم نگفتم همه بدعت گذاشتن! نگفتم عالم خوب نيست! گفتم؟! اينکه ميگم پره اولا نسبي هست يعني نسبت به علماي واقعي خيلي خيلي کم هست. ثانيا بر اساس مباني خاصي گفتم و تا من و شما تو اين مباني با هم مشترک نباشيم بحث در اينکه پر از بدعته يا خاليه فايده نداره. نهايت اينکه من ادعاي خودمو دارم شما هم ادعاي خودتونو.

در حرف دوم گفتم من پيدا نکردم کسي که مثل قديميها شرح حديث بگه. نگفتم نيست! پيدا نکردن من دليل بر نبودن نيست. البته منظورم از پيدا نکردن در بين کساني بود که معروف و مشهورند ـ که اين هم مطلبي مبنايي است و احتمالا اونهايي رو که شما خيلي قبول دارين بنده اصلا قبول ندارم! ـ به هر حال تنها مي خواستم صاحب وبلاگ رو تذکر بدم به اينکه قديميها کارهاي اصلي معارفي را براي ما انجام داده اند چرا نرويم از آثارشان استفاده کنيم و خود را معطل امروزيها کنيم.که خيليهاشون تو سياست بازي و روزمرگيها افتادن.

ضمنا از کسي اسم نياوردم. تهمت هم نزدم چون وقتي بحث مبنايي است شما چيزي را تهمت مي دانيد و بنده عين واقعيت.

ضمنا بنده اصلا نظرم به دسته فقيهان از علما نبود بلکه نظر به کساني بود که در زمينه معارف و تفسير و...تاليفات دارند و مشهور شده اند ولي متاسفانه مبانيشان غلط است.

بگذريم! به هر حال قبول دارم که بدون حل مباني طرح اينگونه ادعاها شايد وجهي نداشته باشد. چه کنيم ديگه گاهي دلمون ميگيره از اين اوضاع حرفايي رو که نبايد بگيم يا اول کار نبايد بگيم ميگيم.