• وبلاگ : !هاجَرَ _يُهاجِرُ _مُهاجَرَت _هاجِر!
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شميم ظهور 

    فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون!

    شما جامعه الزهرا هستيد؟

    پاسخ

    خير.
    + خواهري 
    گفت:اسکله چه خبر ؟؟؟

    گفتم:منتظر شماست بري شهيد شي !!!

    خنديد و رفت ، وقتي جنازشو آوردن گريه ام گرفت.

    گفتم:من شوخي کردم ، تو چرا شهيد شدي ...

    پاسخ

    سلام.ممنونم از كامنت هاي زيباتون.شما؟
    + خواهري 

    ديروز پشت خاکريز بوديم و امروز در پناه ميز!

    ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود.

    جبهه بوي ايمان مي داد و اينجا ايمانمان بو مي دهد...

    + خواهري 

    خدايا! ما حسينع وار زندگي نکرديم که لياقت شهادت حسينع گونه را داشته باشيم ، پس ما را حُر گونه بپذير

    + خواهري 

    راوي که يکي از بچه هاي تفحص شهدا بوده، مي نويسد: در تفحص شهدا، دفترچه يادداشت يک شهيد شانزده ساله پيدا شد که گناهان هر روزش را در آن يادداشت کرده بود.
    گناهان يک روز او عبارت بودند از:

    • سجده نماز ظهر طولاني نبود.
    زياد خنديدم.
    هنگام فوتبال شوت خوبي زدم که از خودم خوشم آمد.

    راوي در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر مي کنم چقدر از يک پسر شانزده ساله کوچکترم... !